حکمت و نصیحت

ساخت وبلاگ
در تقسيم بندي احکام تکليفي دو نوع تقسيم بندي وجود دارد که البته تفاوت زيادي با هم ندارند؛- تقسيم بندي حنفيه- تقسيم بندي جمهور علمااحکام تکليفي نزد علماي حنفيه بصورت زير است:1- فرض، 2- واجب، 3- مندوب( يا همان مستحب و يا سنت)، 4- حرام، 5- کراهت تحريمي ، 6- کراهت تنزيهي، 7- مباح يا حلالاما احکام تکليفي نزد جمهور فقهاي اسلام بصورت زير است:1- واجب، 2- مندوب( يا همان مستحب و يا سنت)، 3- حرام، 4- کراهت 5- مباح يا حلالاما سبب اختلاف اين تقسيم بندي در نحوه نگرش دو طرف به ادله احکام است:از نظر حنفيه هر امري که از قرآن اثبات شود بدان فرض گويند ولي هر امري که از احاديث نبوي اثبات شود بدان واجب مي گويند.ولي جمهور علما هر امري را چه از قرآن و چه از احاديث ثابت شوند بدان واجب گويند و لذا فرض و واجب نزد جمهور علما به يک معني است و هيچ تفاوتي براي آن قائل نيستند.همچنين در مورد حرام و کراهت؛ حنفيه هر گونه نهي را که از قرآن اثبات شود را حرام گويند ولي اگر نهي از احاديث ثابت شوند آنرا کراهت تحريمي مي نامند که البته هر دو نوع يعني هم حرام و هم کراهت تحريمي نزد حنفيه مشمول عقاب و عذاب هستند.ولي جمهور علما مجددا در اين حکم نيز تفاوتي بين قرآن و احاديث در اثبات امر يا نهي قرار نداده اند و هرگونه نهي را چه از قرآن و چه از احاديث حرام مي دانند.کراهت تنزيهي نزد حنفيه به اموراتي گويند که شارع از مخاطب خود مي خواهد که از آن عمل مکروه دست بردارد ولي با انجام آن عمل توسط فرد عقابي مشمول وي نمي شود هرچند لومه خواهد شد و بنابراين کراهت تنزيهي نزد حنفيه همان کراهت نزد جمهور علماست و کراهت تحريمي نزد حنفيه همان حرام نزد جمهور است.حال با توجه به مطالب فوق:اگر در محدوده "امر شارع به مخاطب" بحث نماييم، مي توان ام حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 21:42

مراقبت اللهشخصی وارد جنگل انبوه می شود .. به راست نگاه می کند .. به چپ نگاه می کند ... هیچ کس را نمی یابد ... با خودش می گوید : اگر در اینجا گناهی انجام بدهم چه کسی مرا می بیند؟چه کسی مرا می بیند؟ پس ندای می شنود که می گوید.. درختان جنگل با این فرموده الله به لرزش در می آیند:أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُآيا كسي‌ كه‌ آفريده‌ است‌ نمي‌داند؟، و حال اين كه او بسیار دقيق و باريك بين است؟آیا به ناظر بودن الله ایمان داری؟پس چرا این چشم ها به حرام نگاه می کند ... آیا به ناظر بودن الله ایمان داری؟پس چرا کلیب های حرام مبادله می شود؟ و به آن نگاه می شود و انتشار داده می شود..آیا به ناظر بودن الله ایمان داری؟پس چرا این گوش ها به حرام گوش می دهد!کجاست مراقبت الله بر نفس خویش!! پس چرا در انترنت به دنبال کلیپ های حرام هستی؟آیا به ناظر بودن الله ایمان داری؟ پس چرا در شبکه های اجتماعی در فکر گمراهی دیگران هستی؟آنها را به منکرات و فحشا دعوت می کنی؟آیا از مراقبت الله غافلی؟پس چرا در فکر ربودن ناموس دیگران هستی؟؟آیا نمی دانی دو فرشته از چپ و راست ات اعمالت و حرکات تو را می پایند؟إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌآن گاه که دو فرشته اي از راست و چپ انسان نشسته اند و اعمال او را ثبت و ضبط مي دارند. حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 21:42

شبهه‌ای پیرامون واژه «سنت» و «حدیث» و رد آن نویسنده: عماد سید شربینیلازم به ذکر نیست که دو واژه «سنت» و «حدیث» عربی هستند، هر چند دشمنان اسلام چون گلدزيهر این واقعیت را انکار نموده اند. او یک مرتبه می‌گوید که «واژه»‌ سنت از کلمه عبری (مشناه) گرفته شده است: و می‌گوید «حتی در اسلام هم این ایده منزلت خود را دارد، منظورم قانون مقدس دیگری است که در کنار قرآن محترم شمرده می‌شود چه مکتوب باشد و چه شفاهی چنانکه در بین یهود مشاهده می‌شود.»[1]و مرتبة دیگری می‌گوید: که این اصطلاح در اصل اصطلاحی جاهلی می‌باشد که اسلام آن را پذیرفته و از آن دوره اقتباس کرده است، هم کیشانش شاخت و مارغولیوث هم از او تبعیت کرده‌اند، علاوه بر آنها دکتر محمد اعظمی هم در کتاب خود (دراسات فی الحدیث النبوی)[2] همین نظر را نقل و تایید کرده است.در این مورد قاسم احمد هم از شرق‌شناسان پیروی کرده و می‌گوید: آنچه لازم است که مسلمانان در آن دقت نمایند، شباهت بسیاری است که در میان این نظر و نظر یهودیان قدیم درباره وحی کتبی و شفاهی موجود است. تلمود یهودیان هم حاوی مشناه و جماره می‌باشد که مشابه حدیث و سنت اسلامی می‌باشد. و آنها عبارتند از مجموعه آموزه‌های شفاهی روحانیان(خاخام ها) و عالمان بزرگ یهودی که در واقع تفسیر و شرح کتاب‌های مقدس در طول زمان می‌باشد که از زبان یهودا جولدن دانشمند یهودی[3] روایت شده است.شرق‌شناس دیگر فرید غیوم در کتاب (الحدیث فی الاسلام) می‌گوید: واژه حدیث از کلمه عبری یهودیان «هداش» گرفته شده است که به معنی جدید و یا به معنی اخبار و داستان[4] می‌باشد. البته هدف از ایراد این شبهه هم نفی عربی بودن دو واژه حدیث و سنت است.استاد بزرگوار شیخ محمود شلتوت در کتاب خود (الاسلام عقیدة و شریعة) این شبهه پوچ و ا حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 21:42

اسلام آوردن ایشانعثمان، سی و چهار سال داشت که ابوبکر صدیق رضی الله عنه او را به دین جدید دعوت نمود و او نیز بدون هیچ‌گونه مکث و تأثیری بدان گروید و بدین‌سان جزو سابقین اولین امّت گردید. ابواسحاق در این رابطه می‌گوید: «عثمان بعد از ابوبکر، علی و زید بن حارثه[1]، نخستین کسی است که اسلام آورد و خود را به عنوان چهارمین فرد مسلمان مطرح نمود، هر چند که ممکن است اسلام آوردن سریع او به این خاطر باشد که در بازگشت از سفر شام، ماجرایی شگفت‌انگیز برایش پیش آمده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد او و طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه رفت و چون آنان را به اسلام فراخواند و بشارت خداوند را به آن دو داد، و ایشان را از حقوق اسلام آگاه کرد، و به آن‌ها از جانب خداوند وعده احترام و اکرام داد، ایشان هم ایمان آوردند و عثمان آن ماجرا را برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بازگو کرد: به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: یا رسول الله!، من به تازگی از شام بازگشته‌ام، چون کاروان ما در حد فاصل «معان» و «الزرقاء» اتراق کرد، شب هنگام صدایی را شنیدیم که به ما می‌گفت: ای خفتگان، بیدار شوید که احمد در مکه برانگیخته شد و چون به مکه آمدیم، از شما رسالتتان را شنیدیم[2]. بدون شک این حادثه، تأثیر شگرفی بر عثمان گذاشته و او را به سوی اسلام سوق داد. او، خود، حقیقت را به چشم دید و پیش از ورود به مکه خبر رسالت محمد را شنید، پس چگونه می‌تواند آن هنگام که صداقت و حقیقت شنیده‌هایش را می‌بیند، در پذیرش آن تردید به خود راه دهد؟ به واقع در این حالت انسانی با هر درجه از عناد و مخالفتی که داشته باشد جز قبول حق و ایمان آوردن به آن هیچ راه دیگری را یپش‌روی خود نمی‌بیند و لو اين‌كه تلاش زیادی نماید. جلوی ر حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 18:21

این وب تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد و فقط عقیده اهل سنت و جماعت را بیان میکند و هدفش فقط رضای الله'>الله جل جلاله میباشد===================« خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار»===================لینک وب ها بعنوان تایید آنها نیست===================پيشنهادات و انتقادات با ارسال پيام ===================تمام وبلاگ نویس ها اجازه دارند این وب را لینک کنند.===================اولویت وبلاگ وحدت بین برادران شیعه و اهل سنت هست از دوستان تقاضا داریم مطالبی که توهین آمیز هستند لطفا جمله مورد نظر را یادآوری بفرمایید تا اصلاح یا حذف شود===================ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایینروم جز به همان ره که توام راهنماییهمه درگاه تو جوینـــد همه از فضل تو پوینــدهمه توحید تو گوینــــد که به توحید سزایــیتو حکیمی تو عظیمــی تو کریمی تو رحیمیتو نماینــــده ی فضلی تو ســـــزاوار ثنایـــیبری از رنج و گدازی بری از درد و نیــــــــازیبری از بیم و امیدی بری از چون و چرایــــینتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجــــینتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایـــیهمه عزی و جلالی همه علمی و یقینـــیهمه نوری و سروری همه جودی و صفایی=================== حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 18:21

عبدالله بن عبدالمطلبمادر عبدالله، فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم بن يقظه بن مره بود. عبدالله زيباترين و عفيف‌ترين پسران عبدالمطلب و محبوب‌ترين آنان نزد وي بود، و هم اوست که لقب «ذبيح» به او داده‌اند. داستان «ذبيح» لقب گرفتن عبدالله چنين بود که عبدالمطلب وقتي تعداد فرزندان پسرش به ده تن رسيد، معلوم شد که مراد وي مبني بر داشتن ده فرزند پسر که دستيار و مددکار و مدافع او باشند، حاصل شده است. نذري را که پيش از آن کرده بود به اطلاع آنان رسانيد. همگي پذيرفتند. آورده‌‌اند که ميان آن ده پسرش قرعه کشيد، تا معلوم گردد که کداميک بايد قرباني بشود؟! قرعه به نام عبدالله درآمد. عبدالله نيز محبوب‌ترين کسان نزد عبدالمطلب بود. گفت: خدايا، او يا يکصد شتر؟! آنگاه قرعه را ميان او و يکصد شتر حکم کردند، قرعه بر يکصد شتر افتاد[1].نيز گفته‌اند: نام فرزندانش را روي تيرهاي ازلام نوشت و آنها را به متولي هبل داد؛ با آن تيرها قرعه کشيدند، و قرعه به نام عبدالله درآمد. عبدالمطلب دست عبدالله را گرفت، و چاقوي تيزي نيز برداشت، و آهنگ کعبه کرد تا او را قرباني کند. قريش، به ويژه دائي‌هاي وي از بني مخزوم، و برادرش ابوطالب سر راه او را گرفتند. عبدالمطلب گفت: آنوقت، با نذري که کرده‌ام چه بکنم؟ به او پيشنهاد کردند که نزد عرافه‌اي برود و با او مشورت کند، و از او نظر بخواهد. نزد عرافه رفت. وي دستور داد که با تيرهاي ازلام بر عبدالله و ده شتر قرعه بکشند؛ اگر به نام عبدالله در آمد، ده شتر ديگر بيفزايد: و همچنان بالا برود، تا خداي او راضي بشود. در هر مرحله‌اي که قرعه به نام شتران درآمد، آن شتران را قرباني کند. عبدالمطلب بازگشت و ميان عبدالله و ده شتر قرعه کشيد؛ قرعه به نام عبدالله درآمد؛ همچنان ده شتر، ده شتر افز حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:43

ولادت و نامگذاريحضرت سيدالمرسلين -صلى الله عليه وسلم- بامداد روز دوشنبه نهم ربيع‌الاول، سال عام‌الفيل، چهلمين سال فرمانروايي خسرو انوشيروان، برابر با بيستم يا بيست و دوم آوريل 571 ميلادي[1]، بنابر تحقيقات دانشمند بزرگ، محمد سليمان منصور پوري(ره)، در شعب بني‌هاشم، در شهر مکه، به دنيا آمد[2].ابن سعد روايت کرده است که مادر رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمود: به هنگام زادن وي، از دهانة رحم من نوري برآمد که قصرهاي شام در پرتو آن نمايان گرديد. امام احمد و دارمي و ديگران نيز قريب به همين مضمون را روايت کرده‌اند [3].آورده‌اند، همزمان با ميلاد نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- شواهدي گويا از بعثت آن حضرت را همگان مشاهده کردند: چهارده کنگره از ايوان مدائن فرو ريخت؛ آتشکدة فارس، پرستشگاه مجوس، خاموش شد؛ آب درياچة ساوه فرو کشيد؛ و کنشت‌هاي اطراف آن درياچه همه ويران گرديد. اين مضامين را طبري و بيهقي و ديگران نقل کرده‌‌اند؛[4] اما، سند محکمي ندارند، و تاريخ ملت‌هايي که اين حوادث در سرزمين ايشان روي داده است، صحت آنها را گواهي نکرده‌‌اند؛ در حالي که معمولاً چنين وقايعي اگر اتفاق افتاده بودند، انگيزه‌هاي نيرومندي براي ثبت و ضبط آنها وجود مي‌داشت.مادر رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- وقتي آن حضرت را به دنيا آورد، نزد نياي ايشان عبدالمطلب فرستاد، و ولادت نواده‌اش را به وي مژده داد. عبدالمطلب خندان و شادمان آمد، و قنداقة نوزاد را با خود به درون کعبه برد، و به نيايش و شکرانه پرداخت[5] و براي او نام «محمد» (يعني پيوسته و همواره ستوده و پسنديده) را برگزيد. اين نام، پيش از آن نزد قوم عرب بي‌سابقه بود. در روز هفتم ولادت، چنانکه ميان قوم عرب مرسوم بود، نوزاد را ختنه کردند [6].______________________________ حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:43

عبدالله'>عبدالله فرزند عبدالله بن ابی سلولوی عبدالله بن عبدالله بن سلول بن مالک بن سالم انصاری خزرجی است. پدرش همان عبدالله بن ابی بن سلول است که از مشهورترین منافقان در مدینه است.عبدالله از شدیدترین مردم بر پدر خویش بود و اگر عدم اجازه‌ی رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نبود وی قصد کشتن پدر خویش را داشت.او از بهترین صحابه و از بزرگان آنان بود. نام ایشان پیش از اسلام، "حباب" بود که کنیه‌ی پدرش بر اساس این نام بود اما رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ این نام را تغییر داد و وی را عبدالله نام نهاد.از عاصم بن عمر بن قتادة روایت است که وقتی خبر آنچه عبدالله بن ابی در جریان بازگشت از غزوه‌ی بین المصطلق به زبان رانده بود به پسرش عبدالله رسید ـ یعنی وقتی مهاجرین و انصار در جریان بازگشت از این غزوه دچار اختلاف شدند و ابن ابی سلول گفت: ... به خدا قسم که داستان ما و این قریشی‌ها به مانند سخنی است که گفته‌اند: سگت را چاق کن تو را می‌خورد. به الله قسم که اگر به مدینه برگردیم عزیزترین اهل آن ذلیل‌ترین اهل آن را از آن بیرون خواهد کرد- وقتی این سخن به عبدالله رسید به نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آمده و گفت: ای رسول خدا، به من خبر رسیده است که قصد داری به خاطر آنچه از عبدالله بن ابی به تو رسیده است او را به قتل رسانی؛ اگر واقعا می‌خواهی این کار را بکنی مرا دستور ده تا خودم این کار را انجام دهم... که به خدا قسم خزرجیان می‌دانند که هیچکس در میانشان بیشتر از من به پدرش خوبی نمی‌کند و من می‌ترسم که کسی دیگر را به این کار فرمان دهی و او را بکشد سپس نفسم به من اجازه ندهد که قاتل پدرم در میان مردم رفت و آمد کند و او را بکشم و به خاطر یک کافر دستم به خون مسلمانی آغشته شود و جهنمی شوم.پس رس حکمت و نصیحت...
ما را در سایت حکمت و نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jtjask بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:43